خوش اومدید...
سلام...به وبلاگ من خوش اومدید....نظر یادتون نره...
سلام...به وبلاگ من خوش اومدید....نظر یادتون نره...
سلام
مدرسه ها دارن شروع میشن
وای خیلی خوشحالم
چونکه تیزهوشانی شدم و تازه دوستای صمیمیم هم باهامن
ولی استرس هم دارم
چونکه نمیدونم کتابا چین
معلما کین
ولی خوب استرس شیرینیه
خوب دیگه تا پست بعدی
بای
شب دره های سرراهمون خیلی قشنگ بودن
تمام شب رو بیدار بودم و نگاهشون میکردم
وای اون لحضه ای که صدا میزدن نـــماز.نـمازتوقف جهت ادای نماز
خیلی لحظه ی قشنگی بود
16شهریور تولد داداشم بود
وایـی خیلی خوش گذشت
کیک وشام تنقلات و......![]()
کلی کادو گیرش اومد تازه روز
هم که بود من هم فیض بردم ![]()

توی قطار هی به مامانم میگفتم دفعه ی دومه که سوار قطارمیشم
اونم هی میگفت دفعه ی اوله خلاصه کلی نشونه دادم تادش اومد
این هم یکی ازنشونه ها:
من تقریبا 5 سالم بود که سوار قطارشدم
شب که میخواستیم بخوابیم من گفتم که میخوام طبقه ی دوم بخوابم
بالاخره مامان بابام قبول کردن که بالا بخوابم من اون موقع خیلی قلت
میزدم وای اون شب هم یه قلت زدم و از اون بالا افتادم پایین البته گریه
نکردم ها چون من از اون دسته دخترا نیستم که تاچیزی شد زودگریه کنم
خوب اینم از اولین خاطره

تازه اینترنتمون رو شارژکردیم
ولی خیلی وقته ازمشهد برگشتیم
جاتون خالـــــــــــــــــــــــی خــــــــــــــــــیـــــــــــلــــــی خوش گذشت
اگرتونستم حتما ازخاطراتش مینویسم
.
مطمعنم بهمون خیلی خوش میگذره
****خــــــــــــــــــیـــــــــــــــــلــــــــــی خــــــــــــــــــــــــوشــــــــــــــــــحـــــــــــــــالــــــــــــــم****
الان ساعت 9:26 که دارم این پست رو مینویسم
از دیروز تاحالا نخوابیدم این کار هرروزمه که تا ساعت 10 یا10:30 بیدارباشم ولی درعوض تا ساعت 6یا7 بعداز ظهر خوابم شک دارم که الان کسایی مثل من باشم ولی خب......
دوست دارم از موفقیت هام توی تکواندو بگم :
الان تقریبا 4 ساله که تکواندو رو شروع کردم (از همون اولم حرفه ای کارکردم) وموفق شدم که 4 کمربند دریافت کنم و 7 فرم یاد بگیرم :
1
سفید به زرد(فرم1و2)
2
زرد به سبز(فرم 3و4)
3
سبز به آبی(فرم5)
4
آبی به قرمز(فرم6)
که تازه کمربند قرمز رو گرفتم والان هم که دارم فرم 7 و 8 رویاد میگیرم
3مبارزه انجام دادم که توی هر3 هم موفق شدم که به مدال طلا دست پیدا کنم
البته توی لیگ هم شرکت کردم باز موفق به کسب مقام2 البته به کمک بچه هاشدیم
لیگ خیلی سختی داشت استادا و ارشدها هم خیلی زحمت کشیدن که بتونیم به این مقام برسیم اما هرسختی که داشت شیرینی ها وخاطرات خوشی هم به دنبال داشت......
خیلی خوشحالم که حداقل میتونم چیزایی رو که توی تکواندو به دست بیارم براتون اینجابنویسم
پیشنهاد میکنم که اگه ورزشی رو به طور حرفه ای آغاز نکردین دست به جنبین و شروع کنید چون واقعا توی زندگی اثر مثبتی داره....
الان ساعت 9:45 دقیقست ومن حدود 20 دقیقست که خاطرات تکواندو رو نوشتم
امید وارم که خستتون نکرده باشم و باعث نشه که دیگه به وبلاگم نیاید